طراحی برند و ایدهپردازی
طراحی برند و ایدهپردازی دو مقوله لازم برای شناساندن درست یک کسبوکار به عموم است. در پس طراحی برند حتماً باید ایدههای ناب و خلاقانهای وجود داشته باشد که سبب تمایز و دیده شدن یک برند شود.
اگر تمایل دارید که بهعنوان یک طراح برند و ایدهپرداز فعالیت کنید و یا بهدنبال فردی هستید که کار طراحی برند خلاقانهای را برایتان انجام دهد این این مقاله میتواند برای شما مفید باشد.
پس تا پایان همراه ما باشید.
برند
برند شخصیت و تصویر محصول و خدماتی است که توسط یک کسبوکار ارائه میشود و برای ایجاد تمایز از محصولات وخدمات دیگر از آن استفاده میشود. داشتن برند به یک کسبوکار امکان ورود و عرضه محصولات به بازار و برقراری ارتباط آسانتر را میدهد. ویژگیهای یک محصول، مانند لوگو یا شعار، آن را منحصر به فرد و متفاوت میکند.
برند در واقع آن چیزی است که به شرکت شما هویت میدهد و اگر طراحی آن بهدرستی انجام شود طرز فکر مصرفکنندگان و تعامل آنها با کسبوکار شما را تغییر میدهد.
داشتن یک برند خوب مانع از محدود شدن رقابت بر سر قیمت میشود. در صورت برابر بودن همه چیز، آن شرکتی برنده است که برند قویتری دارد حتی اگر قیمت بیشتری بر آنچه که ارائه میدهد بگذارد. مصرفکنندگان حاضرند بهای بیشتری بپردازند تا یک محصولِ برند داشته باشند.
برندسازی فرآیند ایجاد و انتشار نام برند، ویژگیها و شخصیت آن است. نام تجاری میتواند برای کل هویت شرکت و همچنین برای محصولات و خدمات یا مفاهیم فردی اعمال شود.
طراحی برند
طراحی برند توصیف میکند که چگونه یک برند هویت خود را از لحاظ بصری بین عموم به نمایش در میآورد. در طراحی برند عناصری مانند لوگو، رنگبندی، تایپوگرافی و سایر اجزای طراحی که یک برند را میسازند مطرح میشوند. این عناصر باعث تمایز یک برند و قابل تشخیص شدن آن از سایر رقبا میشوند.
علاوه بر عناصر بصری اصلی طراحی هویت برند، طراحی برند بهطور گستردهتر به اینکه چگونه یک برند انتخاب میکند خود را در دنیای فیزیکی (مانند فروشگاهها) و دیجیتال ( مانند رسانههای اجتماعی) بیان کند اشاره دارد.
برند شما اعتبار شما است و میتواند رابط بین تجارت و مشتریان فعلی و احتمالی شما باشد. در ادامه توضیح میدهیم که چرا ساختن یک برند مهم است و به دنبال آن رویکردی گام به گام که تیم بازاریابی شرکت میتواند در هنگام ساختن یک برند دنبال کند، بیان میکنیم.
نحوه ایجاد یک برند
ایجاد برند معمولاً بر عهده تیم بازاریابی یک شرکت و یا کسبوکار است که شامل مراحل زیر میشود:
1- تعیین مخاطبین هدف
2- تعیین موقعیت کسبوکار و محصول
3- تعریف شخصیت برای شرکت
4- در نهایت انتخاب شعار و لوگو
اولین گام در ساختن یک برند تعیین مخاطبین هدف است. برای ایجاد پایگاه مشتریان مورد نظرتان موارد زیر را در نظر بگیرید.
- تعیین کنید چی کسی بیشتر دوست دارد محصوی شما را بخرد. مواردی مانند سن، جنسیت، موقعیت مکانی و درآمد را برای ایجاد یک جامعه آماری در نظر بگیرید. برای نمونه اگر قصد فروش عینک گران قیمت و مد روز دارید مخاطبین هدف شما افرادی با درآمد متوسط رو به بالا و زیر چهل سال هستند. اگر محصول شما پودرهای پروتئینی و انرژیزا باشد مخاطبین هدف ورزشکاران هستند.
- به آمار و دادههای موجود از فروش توجه کنید. این دادهها اطلاعات ارزشمندی در رابطه با عادات خرید مصرف کنندگان به شما میدهند. دادهها همچنین مشخص میکنند که آیا آنچه ارائه میدهید برای افراد خاصی جذابیت دارد یا نه. برای مثال دادهها نشان میدهند که افراد بین 27 تا 41 سال به قیمت خیلی توجه میکنند و ترجیح میدهند آنلاین خرید کنند. دادههای آماری را میتوان از طریق نظر سنجی جمعآوری کرد یا آن را به یک شرکت بازاریابی سپرد.
- شرکتهای مشابه را بررسی کنید. از شرکتهای معتبری که محصولات یا خدمات مشابهی را ارائه می دهند، یاد بگیرید. سعی کنید اطلاعات بیشتری در مورد نحوه ایجاد کمپینهای بازاریابی با هدف گروههای خاصی که محصولاتشان را بیشتر خریداری میکنند، جمع آوری کنید. دادههای شرکت های مختلف را با هم مقایسه کنید تا درک کاملی از برند آنها پیدا کنید.
- با بازار هدف خود گفتگو کنید. افرادی که ویژگیهای مشتری ایدهآل شرکت شما را دارند در نظر بگیرید و با آنها صحبت کنید. به این ترتیب از علاقهمندیها و نیازهای آنها مطلع شوید و ببینید چه برندهایی برایشان جذاب هستند و به چه دلیل. شما میتوانید محصولی نزدیکتر به آنچه مشتریان شما میخواهند ایجاد کنید.
بعد از تعیین مخاطبین هدف نوبت آن است برندی ایجاد کنید که آنها را جذب کند.
2- تعیین موقعیت کسبوکار و محصول
تعیین موقعیت یک کسبوکار شامل تصمیمگیری در مورد نحوه شناساندن محصولات یا خدمات در میان سایر موارد مشابه در بازار است. برای انجام این کار، ابتدا باید تا آنجا که میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد رقابت مستقیم شرکت خود جمع آوری کنید. مانند جزئیات مربوط به محصولات، قیمت ها و بازارها و همچنین استراتژیهای بازاریابی رقبا. سعی کنید کاستیهای احتمالی در محصولات، خدمات یا حوزههای موجود در بازار را که رضایتبخش نیست، مشخص کنید و از این اطلاعات به نفع خود استفاده کنید.
پس از بررسی رقبای خود، باید یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد ایجاد کنید. یو اس پی یک بیانیه مختصر است که به مشتریان میگوید که شرکت چه چیزی ارائه میدهد. USP شما باید ویژگیهایی از محصول شما را برجسته کند که آن را از نظر مشتریان منحصر به فرد و به ارزش آن اضافه میکند.
3- تعریف شخصیت برای شرکت
یک برند به میزان قابل توجهی هویت کسبوکار را انتقال میدهد. بنابراین، یک گام مهم در ساخت یک برند، شامل تعیین شخصیت شرکت است. جدا از محصولات و خدمات یک شرکت، مخاطبان هدف آن نیز به تثبیت شخصیت آن کمک خواهند کرد. اگر مخاطبان هدف شما علاقهمند به دوچرخهسواری هستند، احتمالاٌ نیاز به ایجاد یک شخصیت فعال برای شرکتتان دارید.
حالا برای تصمیمگیری در مورد شخصیت شرکت نیاز به طوفان فکری خلاق با سایر اعضای تیم برندسازی دارید. برای شروع این فرآیند شرکت خود را بهعنوان یک شخص در نظر بگیرید. به عنوان مثال، اگر شرکت را یک کولهگرد (گردشگری که با کوله پشتی پیاده به سفر میرود) در نظر بگیرید و توصیف کنید که این شخص چگونه به نظر میرسد و چگونه عمل میکند. استفاده از کلمات توصیفی مانند «اهل سفر» «مستقل»، «ساختار شکن» یا «اهل تفریح» به شما و تیم برندینگ کمک میکند تا افکار ذهنی خود را بهصورت شفاهی بیان کنید.
همچنین سعی کنید محصول یا شرکت خود را با هر ایدهای که در نظر دارید، مرتبط کنید. برای مثال، اگر شرکتی کفشهای مخصوص دویدن تولید میکند، ممکن است به یک غزال فکر کنید و از این تصور برای ایجاد ایدههای بیشتر استفاده کنید.
این نوع فرآیندهای فکری خلاق به شما و تیم شما اجازه میدهد تا مفهوم متفاوتی را برای شرکت خود فراهم کنید.
4- انتخاب شعار و لوگو
همانطور که یک لوگوی مؤثر جدابیت بصری به برند شما میدهد یک شعار موفق هم میتواند به مشتریان کمک کند تا محصول شما را به خاطر بسپارند.
- لوگو: لوگو تصویر و شخصیت یک برند را نشان میدهد. ممکن است بخواهید در طول فرآیند برندسازی با یک طراح حرفهای یا آژانس برندسازی مشورت کنید تا مطمئن شوید که لوگوی شما با سلیقه، مؤثر و خوشساخت است. یک طراح حرفهای در مواردی مانند فونت، رنگ، اندازه لوگو، نمادشناسی و طراحی کلی به شما مشاوره میدهد. طراحان همچنین به شما کمک میکنند تا لوگویی طراحی کنید که نشاندهنده یا مکمل نام تجاری شما باشد.
- شعار: شعار عبارتی کوتاه و گیرا است که میتوانید در طول کمپینهای بازاریابی از آن استفاده کنید تا به برند خود برتری بیشتری بدهید. شعار ویژگی دائمی برند شما نیست؛ بنابراین میتوانید آن را برای کمپینهای بازاریابی جدید تنظیم کنید و تغییر دهید. برای مثال، اگر لوازم غواصی می فروشید، شعار شما می تواند این باشد: «بهترین منظره را از زیر دریا ببینید».
برند شما باید فرهنگ شرکت شما را نشان دهد. در داخل شرکت و یا کسبوکار خود میتوانید با هماهنگ کردن لباس فرم کارکنان، رفتار حرفهای و لحن و ظاهر، برند خود را بهصورت داخلی بازاریابی کنید. رفتار شما معیاری برای سایر کارکنان است که میتواند به فرهنگ شرکت شما تبدیل شود.
تا اینجا در مورد برند و طراحی برند توضیحاتی را دادیم. اکنون بد نیست که بدانیم طراح برند کیست و چگونه یک برند را طراحی میکند.
طراح برند
همانطور که پیشتر گفتیم برند تصویر و پیامی است که یک شرکت به مشتریان خود ارائه میدهد و یک کمپین برندسازی مؤثر اغلب یکی از مهمترین بخشهای ایجاد یک کسبوکار موفق است.
متخصصان خلاق و ماهر که طراحی برند انجام میدهند، اغلب مسئول این فرآیند هستند. طراحی برند یک شرکت میتواند یک انتخاب شغلی باارزش برای افرادی با دید خلاقانه قوی و مهارت اجرایی بالا باشد. در ادامه میخواهیم ببینیم که یک طراح برند چگونه عمل میکند و مراحل تبدیل شدن به یک طراح برند را بررسی میکنیم.
طراحی برند، کاری خلاقانه است که تصویر عمومی و پیامرسانی یک شرکت را توسعه میدهد. طراحان برند ممکن است برندی را برای یک شرکت تازه تأسیس ایجاد کنند و یا به شرکتی که قبلاً وجود داشته کمک کنند تا برند خود را بازطراحی و یا بهروز کنند. بسیاری از طراحان برند سوابق حرفهای در زمینههای خلاق و طراحی گرافیک دارند، همچنین ممکن است خودآموخته نیز باشند. طراحان برند میتوانند برای آژانسهایی کار کنند که مشتری تأمین میکنند یا میتوانند بهعنوان طراحان آزاد کار کنند و مشتریان خود را شخصاً پیدا کنند.
کارهایی که طراحان برند انجام میدهند
طراحان برند مسئولیت دارند که به تصور از یک شرکت مفهوم دهند تا در تمام پلتفرمهای مختلف از آن استفاده شود و مشتریان نیز آن مفهوم را دریافت کنند. آنها از استعدادهای خلاقانه خود برای بیان ارزشها و پیام به مشتری و تبلیغ محصولات و خدمات استفاده میکنند. در ادامه برخی از وظایف یک طراح برند را بیان میکنیم.
در نظر گرفتن توضیحات مشتری
مشتری یک طراح برند معمولاً توضیحات و خواستههایی را ارائه میدهد که شامل اهداف و محیط تجاری میشود. طراح برند معمولاً وظیفه ایجاد تصویر و پیام عمومی بر اساس خواست مشتری را بر عهده دارد. آنها همچنین ممکن است تحقیقات بیشتری در مورد شرکت انجام دهند تا مشتری خود را بهتر درک کنند.
طراحی لوگو
لوگوی یک شرکت معمولاً قابل تشخیصترین و مهمترین بخش تصور عمومی از آن شرکت است. بسیار مهم است که لوگو بهسرعت قابل تشخیص باشد زیرا در جلب اعتماد مشتریان تأثیرگذار است. طراحی لوگو اغلب یکی از اولین و حیاتیترین وظایف یک طراح برند است.
ایجاد ارکان بصری
به غیر از لوگو، طراحان برند اغلب مسئول عناصر بصری دیگری هستند که کسبوکارها ممکن است از آنها استفاده کنند. رسانههای بصری میتوانند بخش مهمی از پیام یک کسبوکار باشند و به ایجاد فضایی کمک کنند که مشتریان بهراحتی با کسبوکار ارتباط برقرار کنند. پیش زمینه در طراحی گرافیک اغلب در توسعه تصویرسازی مفید است.
وبسایت و اپلیکیشن ایجاد کنید
بسیاری از کسبوکارها از وبسایتها و اپلیکیشنها برای فروش محصولات و تبلیغ برند خود استفاده میکنند. طراحی و ساختار این پلتفرمها راه دیگری برای کسبوکارها برای انتقال ارزشها و پیام شرکتشان است. طراحان برند اغلب نقش اصلی را در توسعه این ابزارهای مهم بر عهده میگیرند.
پیوستن به کمپینهای رسانههای اجتماعی
بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی یکی دیگر از راههای مفید برای شرکتها است تا خودشان را در معرض دید مشتریان بالقوه قرار دهند. رسانههای اجتماعی میتوانند با وارد کردن تصویر یک برند به زندگی روزمره مشتریان، سبب دیده شدن آن برند شوند. طراحان برند اغلب بخش بصری و پیامرسانی را توسعه میدهند تا به شرکت خود کمک کنند تا از طریق پلتفرمهای مختلف رسانههای اجتماعی دسترسی به خود را گسترش دهد.
با تیمهای خلاق کار کنید
شرکتها اغلب کارکنان فراوانی دارند که به برند آنها متعهداند. این تیمها میتوانند شامل طراحان گرافیک، طراحان وب، کپی رایترها، مدیران رسانههای اجتماعی و هنرمندان باشند. طراحان برند معمولاً مسئول هماهنگی با این متخصصان خلاق برای توسعه تصویر و پیام یک شرکت هستند.
طراحی اجناس مارک دار
طراحان برند گاهی اوقات مسئول ایجاد کالاهای برند هستند که میتواند شامل لباس برای کارمندان یا کالاهای مارکدار برای مشتریان باشد. این کار میتواند به ایجاد حس تعلق در همراهی با شرکت و به افزایش آگاهی و اطلاعرسانی از برند کمک کند.
مهارتهای مورد نیاز یک طراح برند
توسعه مهارتهای فردی و خلاقانه میتواند در هنگام درخواست شغل امتیاز شما را بالا ببرد. بعضی از مهارتهای مفید شامل موارد زیر میشوند:
1- وسعت دید
وسعت دید توانایی برداشت مفاهیم یک تجارت و بیان آنها از طریق کلمات و تصاویر است که یکی از مهمترین مهارتهای یک طراح برند است.
2- مهارتهای رهبری و کار تیمی
ممکن است بهعنوان یک طراح برند این فرصت را داشته باشید که با یک تیم طراحی کار کنید یا آن را مدیریت کنید. توانایی شما در هماهنگی و رهبری دیگران میتواند به تیم شما کمک کند تا بهتر و سریعتربه اهداف خلاقانه خود برسید.
3- مدیریت زمان
طراحی برند میتواند یک فرآیند پیچیده باشد و مشتری شما ممکن است از شما بخواهد که پیامرسانی و تبلیغات را در بسیاری از پلتفرمها توسعه دهید. توانایی مدیریت مؤثر زمان میتواند به شما کمک کند تا روی بسیاری از پروژهها بهطور همزمان کار کنید.
4- تخصص در نرمافزارهای طراحی
بیشترین وظیفه یک طراح برند شامل ایجاد محتوای بصری و متنی برای مشتری است. اغلب برای یک طراح برند ضروری است که دانش گستردهای از برنامههایی که برای ساختن این پروژهها استفاده میشود داشته باشند.
5- مهارت در رسانههای اجتماعی
بسیاری از کسبوکارها از رسانههای اجتماعی بهعنوان بخش کلیدی استراتژی بازاریابی خود استفاده میکنند و بهعنوان یک طراح برند، ممکن است شما مسئول حضور مشتری خود در رسانههای اجتماعی باشید. تخصص در رسانه های اجتماعی میتواند به شما در ایجاد پیام های قدرتمند برای مشتری کمک کند.
ایدهپردازی
عبارت ایدهپردازی (ideation) معمولاً با عباراتی مانند طوفان فکری (brain storming) و یا خلق ایده (idea generation) اشتباه گرفته میشود در حالیکه این دو عبارت بخشهایی از یک فرآیند جامعتر هستند، که ایدهپردازی است.
ایدهپردازی فرآیند خلاقانه تولید، توسعه و انتقال ایده است. توجه به این نکته مهم است که این ایدهها نباید کاملاً جدید باشند. شما میتوانید برای حل مشکلات خاص ایدهپردازی کنید و به دنبال راههای جدیدی برای اجرای یک راه حل باشید یا حتی بازخورد جمع آوری کنید و ایدهها را ارزیابی کنید.
فرآیند ایدهپردازی با خلق ایده شروع میشود. اما حقیقتاً فرآیند قبلتر و زمانیکه مشکل یا فرصت را شناسایی و تعریف کردید شروع شده است. برای تسهیل ارتباط ایدهها میتوانید فعالیتهای مختلفی مانند جلسات طوفان فکری یا چالشهای ایده داشته باشید.
برای برخی در همین مرحله ایدهپردازی متوقف میشود که نباید اینگونه باشد. ایده باید مورد ارزیابی، پالایش، انتخاب و توسعه قرار بگیرد. یک ایده تا زمانیکه بتوان آن را اجرا و عملی کرد ارزشی ندارد.
اهمیت ایدهپردازی
ایدهپردازی یکی از ضروریترین اجزای یک استراتژی کسبوکار است، و اگر فرآیندی برای ایدهپردازی نداشته باشید، بعید است که کسبوکار شما شاهد بهبود مداوم باشد و بنابراین نمیتواند آنچه را که مشتریان شما واقعاً میخواهند ارائه دهد.
ایدهها منجر به نوآوری میشوند، به بهبود محصولات یا خدمات کمک میکنند، میتوانند کسبوکارهای جدید را هدایت کنند و کمک کنند حرکت رو به جلو داشته باشند.
ایدهپردازی اغلب در زمینه تفکر طراحی مطرح است، ولی باید اشاره کنیم که مزایای آن فراتر از توسعه محصول است.
ایدهپردازی برای حل طیف وسیعتری از مشکلات و کشف فرصتهایی که کل سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد مفید است. همچنین باید به ایدهپردازی بهعنوان چیزی فراتر از یک «صندوق پیشنهاد» نگاه کنیم و آن را در یک برنامه سازمانی ادغام کنیم.
برخی از مهمترین مزایای ایدهپردازی
با ایدهپردازی میتوانید
1- فرصتها را برای نوآوری افزایش دهید
2- میتوانید دیدگاهها و شیوههای مختلف تفکر را گرد هم آورید
3- ایدهها را ایجاد و یا آنها را به ایدههایی بهتر بهبود دهید
4- به شما کمک میکند ایدهها را اولویتبندی کنید و مطمئنترین آنها را انتخاب کنید
5- فرهنگی باز و نوآورانه را شکل میدهید که منجر به احساس مشارکت و تعلق در کارکنان ایجاد میکند.
ابزارها و تکنیکها برای ایدهپردازی
همانطور که اشاره کردیم ایدهپردازی به معنای یافتن راه حل، ایدهها، فرصتها با هدف ایجاد نوآوری بیشتر در یک کسبوکار یا سازمان است.
ایدهپردازی لازم نیست به یک رویداد یا یک فضا گره بخورد تا اتفاق بیفتد و ابزارها و تکنیکهای زیادی وجود دارد که میتواند به شما در ایجاد یک فرآیند ایدهپردازی کمک بهتری کند. مثلاً بهطور معمول برخی از پروژههای کوچک از فعالیت متمرکزتری مانند یک جلسه طوفان فکری سود میبرند. در نهایت انتخاب هر تکنیک وابزاری به اهداف شما و به آنچه می خواهید برسید بستگی دارد.
برای وضوح بیشتر، در زیر تعدادی از ابزارها و تکنیکها را فهرست کردهایم که میتوانید با توجه به نیازهای ایدهپردازی از آنها استفاده کنید، خواه مربوط به تولید ایده، انتخاب یا توسعه باشند.
1- تولید و ارتباط
طوفان فکری محبوبترین روش هنگام بیان ایده است، اما در واقع میتواند منجر به ایدههای کمتری شود.
به جای رجوع مستقیم به طوفان فکری زمانی که میخواهید ایدههای بیشتری در مورد یک موضوع خاص بهدست آورید، باید روشهای دیگر را نیز بررسی کنید.
- چالش ایده: چالش ایده یک روش ایدهپردازی متمرکز برای یافتن راهحلهای خلاقانه برای مشکلات، فرصتها یا زمینهای برای بهبود است. چالش ایده را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: ایده و راه حل.
در مرحله اولیه ایدهپردازی، چالش ایده خود را بر روی مسئله متمرکز میکنید، ابتدا آن را کشف و تعریف میکنید و سپس با مرحله راه حلها ادامه میدهید. چالشهای ایده راهی عالی در جمعآوری کل سازمان حول یک هدف استراتژیک و دریافت نظرات خلاقانه جهت یافتن راهحلهایی برای موضوعات خاص است.
همچنین، اگر فکر میکنید که چالش شما به نظر تعداد بسیار کمی از متخصصان نیاز دارد، مانند یک تیم کوچک عمل کنید که ممکن است بهترین گزینه برای این وضعیت نباشد. اما همچنان ابزارهای زیادی برای تولید ایده وجود دارد که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید.
- کارتهای طوفان فکری: کارتهای طوفان فکری ابزاری است که به شما کمک میکند ایدههای جدید زیادی برای چالشی مورد نظر ایجاد کنید. این کارتها که بیشتر شبیه یک بازی استفاده میشوند دارای 52 عامل هستند که به شما کمک میکنند تا عوامل خارجی مانند روندهای اجتماعی، فنآوریهای جدید و مقررات کسبوکارتان را در فرآیند ایدهپردازی در نظر بگیرید. قبل از اینکه افراد را دور هم جمع کنید تا ایدههایشان را مطرح کنند، مطمئن شوید که به همه زمان می دهید تا خلاق باشند.
2- ارزیابی و انتخاب
هر سازمانی ایدههای بیشتری نسبت به آنچه میتواند اجرا کند، دارد، بنابراین انتخاب کنید کدام یک از آنها برای اجرا کردن مهمتر است. اگر تجربه این را داشتهاید که بین چندین ایده تصمیم بگیرید، میدانید که با موقعیتی بسیار پیچیده و گاهی اوقات ناامید کننده مواجه هستید. با توجه به عدم قطعیتها و ریسکهایی که باید با آن دست و پنجه نرم کنید، این موقعیت طبیعی است.
با این حال، اگر واقعاً میخواهید ایدههایی را شناسایی کنید که به احتمال زیاد به شما در رسیدن به اهدافتان کمک میکنند، ارزیابی و انتخاب مهم است.
توجه کنید زمانی که میخواهید ایدهها را ارزیابی کنید، ابتدا باید در نظر داشته باشید که انواع مختلف ایدهها باید بهطور متفاوت ارزیابی شوند.
- استفاده از ماتریس تأثیر-تلاش: این روش بیشتر بهعنوان ارزیابی تاثیر-تلاش شناخته میشود. میتوانید از ماتریس تأثیر-تلاش برای شناسایی ایدههایی استفاده کنید که به نظر میرسد پیادهسازی آنها آسانتر است و در عین حال مطلوبترین تأثیر را برای سازمان شما ایجاد میکند.
- ابزار مدیریت ایده: شما روشهای خود برای اینکه کدام ایده را دنبال کنید دارید ولی چگونه میتوانید تمام اطلاعات را مدیریت کنید؟ سادهترین و شفافترین راه برای انجام این کار، استفاده از ابزار مدیریت ایده است. با وجود گزینههای مختلف Viima هنوز بهترین ابزار برای این کار است. با Viima میتوانید سازماندهی شده بمانید و بسیاری از کارهای دستی مانند محاسبه امتیازات ارزیابی، مقایسه نتایج و شفافیت را برای همه کسانی که در این فرآیند دخیل هستند، خودکار کنید.
- فرآیند مرحله-گذر: این مدل شناخته شدهترین فرآیند برای انتخاب ایدههای شما است؛ زیرا به شما کمک میکند تا عدم قطعیت را کاهش دهید. شما میتوانید یک نقشه راه ایجاد کنید تا فرآیند را در مراحل کوچکتر و قابل مدیریت راحتتر سازماندهی کنید. اصل اساسی در اینجا این است که شما همیشه ایده های بیشتری نسبت به منابع در دسترس خواهید داشت.
این مدل به شما کمک میکند تا از سازگاری بین ایدههای خود اطمینان حاصل کنید و آنهایی را که بد یا بیش از حد مشابه هستند حذف کنید.
3- بهبود و توسعه
- استوری بورد: استوری برد گزینهای مناسب برای جلسات حضوری است. این ابزار به شما کمک میکند ایدههای موجود را بهصورت بصری کشف کنید تا بتوانید درک بهتری از ارتباطات بین برخی از آنها داشته باشید. شما نیازی به ترسیم یک داستان ندارید، بلکه فقط دنبالهای از رویدادها که با ایدههایتان شروع میشود را مینویسید.
از استوری برد برای تحقیق ایدههایی که در نظر گرفتن آن برای توسعه خوب است یا نه، همچنین درک پگونه بهتر کردن آنها استفاده کنید.
- تفکر قیاسی: بسیار بعید است که شما به ایده کاملاً جدیدی دست پیدا کنید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است. از این گذشته، ایدههای جدید ترکیبی از ایدههای موجود هستند. این ابزار برای اصلاح و توسعه ایدهها استفاده میشود؛ زیرا میتوانید اطلاعات موجود را از یک منبع دریافت کرده و آنها را برای مشکل خود به کار ببرید. فکر قیاسی میتواند به شما در کنار هم قرار دادن قطعات کمک کند.
بهعنوان مثال، از تفکر قیاسی برای تحقیق در مورد سایر مشاغل در بازار یا صنعت خود استفاده کنید و آن اطلاعات را برای توسعه ایدههای خود بهکار بگیرید.
- تفکر مخالف: ابزار دیگری که میتواند در مرحله توسعه راه حل فرآیند ایدهپردازی استفاده شود، تفکر مخالف است. این ابزار کمی پیچیدهتر از تفکر قیاسی باست، اما یک راه عالی برای ارائه یک رویکرد ساختارمندتر در مورد چگونگی رسیدن به ایدههای خارج از چهارچوب است. هدف این است که شما را وادار کند فرضیات دیرینه خود را زیر سؤال ببرید.
با این ابزار میتوانید تفکر خود را به چالش بکشید و افقهای دید خود را گسترش دهید و راههای جدید و غیرمنتظرهای برای ایجاد راه حل پیدا کنید. بهعنوان مثال، شما با فهرست کردن مفروضات خود شروع میکنید و سپس به یک جمله منفی میرسید که با آن فرض در تضاد است. تفکر مخالف میتواند حتی خارج از فرآیند ایدهپردازی بهعنوان روشی برای تغییر دیدگاهها و دیدن مشکلات از زوایای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
سخن نهایی
در این محتوا سعی کردیم به هر آنچه که نیاز است در رابطه با طراحی برند و ایدهپردازی بدانید اشاره کنیم. این اطلاعات ممکن است سرنخهایی برای مطالعات بیشتر و قرار گرفتن در مسیری درست در زمینه طراحی برند و ایدهپردازی به شما بدهد. امیدوارم این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد.
اگر بهدنبال شغلی به عنوان طراح برند در یک آژانس یا بهعنوان یک فریلنسر باشید، باید یک رزومه طراحی قوی داشته باشید. ایجاد نسخههای دیجیتالی و فیزیکی از نمونه کارها که کارفرمایان و مشتریان بتوانند به راحتی به آنها دسترسی داشته باشند، اغلب مفید است.
میزان ساعات کاری یک طراح برند بر حسب تعداد پروژه و محیط کاری میتواند متغیر باشد. اگر در فضایی دولتی کار میکنید تقریباً 6 ساعت در روز و اگر در یک آژانس طراحی فعالیت دارید این زمان میتواند انعطافپذیری بیشتری داشته باشد. اگر مستقل به طراحی برند میپردازید این زمان میتواند کاملاً به شما و مدت زمان تحویل کار به مشتری بستگی پیدا کند. در زمانهای شلوغ و ضربالاجلها ساعات کاری افزایش یافته و حتی ممکن است نیاز به کار کردن در روزهای تعطیل و یا تعطیلات آخر هفته نیز باشد.
ممکن است بعضی از طراح برندها استودیوی طراحی مستقل سبک کاری خاصی را ایجاد کنند.
در مواردی از طراحان خواسته میشود در دفاتر شرکت و کسبوکار خاصی حضور پیدا کرده و کار کنند. اگر به عنوان یک طراح برند مستقل کار کنید، ممکن است این فرصت را داشته باشید که از خانه کار کنید و از راه دور با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند.
بعضی از طراحان برند خودآموخته هستند ولی بسیاری از آنها مدرکی در زمینه طراحی برند دارند. مدارکی مانند طراحی گرافیک، برندسازی گرافیکی، هنر و طراحی، ارتباطات بصری، طراحی برند، بازاریابی میتوانند رزومه شما را برای کارفرمایان جذابتر کنند.
یکی از مهمترین داراییهای یک طراح برند، نمونه کارهای اوست. نمونه کار یا پرتفولیو معمولاً مجموعهای فیزیکی یا دیجیتالی از کارهای گذشته طراح است که مهارتهای او را به مشتری نشان میدهد. یک وبسایت میتواند راهی مؤثر برای ارائه کار شما و مهارتهای برندسازی طراح برند باشد. سعی کنید طیف گستردهای از کارها را در رزومه خود بگنجانید تا میزان کاری که انجام دادهاید را نشان دهید و برای کارفرمایان بیشتری جذابیت پیدا کیند.
همانطور که میبینیم فضای دیجیتال بیش از هر زمان دیگری طرفدار پیدا کرده و بسیاری از برندها محصولات مشابه رقبای خود را عرضه میکنند. طراحی برند و ایده و تفکر خلاقانه همراه با آن میتواند یک تمایز کلیدی در نحوه دیده شدن یک کسبوکار ایجاد نکند. در نتیجه احتمالاً توجه مخاطبین بیشتری را به سمت خود جلب کند.